خودکشی رزیدنتهای پزشکی حالا به یک بحران تبدیل شده است؛ آمار این خودکشیها از ابتدای امسال تا کنون که تنها چهار ماه از سال گذشته، به عدد ۹ رسیده است و این نشان از به صدا درآمدن زنگ خطر در این حوزه دارد.
بیتوجهی به وضعیت رزیدنتهای پزشکی، دستمزد اندک در برابر مسئولیت سنگین و فشار کاری خارج از توان آنها باعث میشود تا این افراد که به دنبال تبدیل رویاهاشان به واقعیت در این راه قدم گذاشتهاند، ناگهان دست از زندگی بکشند و مرگ را به ادامه راه ترجیح دهند.
البته این اخبار همیشه با چند روز تاخیر منتشر میشوند، چرا که سیاست وزارت بهداشت و درمان بر عدم شفافیت است. اما در دنیایی که دیگر دسترسی آزاد به اطلاعات و خبرها خیلی وقت است به روتینی غیرقابل انکار تبدیل شده، پنهان کردن این دست خبرها کار سادهای نیست. مساله اینجاست که وزارت بهداشت و درمان سعی دارد با پنهانکاری در این زمینه میزان آشفتگی در این حوزه را به حداقل برساند.
از یک طرف فردی با داشتن فوق دیپلم، سالها در یکی از خیابانهای بالای شهر تهران بهعنوان جراح زیبایی فعالیت میکند و میلیاردها پول به جیب میزند و از طرف دیگر دانشجویان پزشکی باید در بیمارستانهای کشور بیشترین فشارها و استرسها را به جان بخرند تا شاید بتوانند روزی تابلوی مطب خودشان را بزنند.
این بیتوجهی و عدم نظارت قرار است تا کجا ادامه پیدا کند و شمار خودکشی رزیدنتهای پزشکی باید از چه عددی بگذرد تا برای وزارت بهداشت و درمان حساسیت برانگیز شود؟ چرا وزیر بهداشت هنگام سخن گفتن از پیشرفتها و دستاوردهای این وزارتخانه، هیچ اشارهای به این معضل نمیکند و هیچ راهکاری برای رفع آن ارائه نمیدهد؟
رزیدنتهای پزشکی و بحران خودکشی
محمدرضا اسدی، عضو هیات مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ نوشته است: «تداوم دومینوی خودکشی پزشکان این بار در یزد. رزیدنت بخش اطفال بیمارستان شهید صدوقی یزد و مادر یک کودک خردسال، خانم دکتر فروغینسب به زندگی خود پایان داد. این در حالیست که مرحومه سابقه خودکشی داشته و مسئولان ذیربط از وضعیت ایشان مطلع بودند؛ و باز هم کتمان درمانی و توهم حل مساله.»
مشکلات روحی و فشارهای روانی که رزیدنتهای پزشکی مجبور به تحمل آن هستند، مسالهای است که هیچ گاه مورد توجه مسئولان حوزه بهداشت و درمان نبوده است. این افراد بر اثر تنشهایی که در محیط کار به آنها وارد میشود دچار مشکلات روحی و روانی میشوند، اما مسئولان هیچ راهکاری برای رفع این مشکلات ندارند.»
مینا مروتی، متخصص روانشناسی در این باره به تجارتنیوز میگوید: متاسفانه این افراد در بسیاری از بیمارستانها از سوی مدیران و مسئولان خود مورد تحقیر و توهین قرار میگیرند. حتی پزشکانی که نقش استاد را دارند سعی در تحقیر کردن این افراد دارند. جوانی که با تلاش و هزار آرزو وارد رشته پزشکی میشود و بعد ناگهان با این میزان توهین و تحقیر و البته استرس و فشار کاری مواجه میشود، ممکن است دچار فروپاشی روحی و روانی شوند.
او میافزاید: متاسفانه هیچ بیمارستانی مساله رسیدگی به وضعیت روحی دستیاران و رزیدنتهای پزشکی را جدی نگرفته است. هیچ نظارتی بر میزان فشاری که این افراد تحمل میکنند نیست و همین امر باعث میشود که هر چند وقت یک بار ما با اخبار خودکشی این افراد مواجه شویم.
این متخصص روانشناسی میگوید: این افراد به خصوص در ماههای اولی که مشغول به کار میشوند، باید از نظر روحی و روانی تحت نظر باشند. وقتی اولین بیمار خود را از دست میدهند، وقتی با به دلیل فشار کاری دچار تنشهای روحی میشوند؛ سوال اینجاست چند بیمارستان برای این افراد روتینهای روان درمانی در نظر گرفته است؟
تشکیل کمیته رصد منشور دستیاری و تداوم خودکشی رزیدنتهای پزشکی
این در حالی است که بهمنماه ۱۴۰۲ معاون آموزشی وزیر بهداشت از راهاندازی «کمیته رصد منشور دستیاری» خبر داد و مدعی شد: وزارت بهداشت در این خصوص یک دستورالعمل را تهیه کرده که در آن، میزان ساعت کاری، تعداد کشیکها و اینکه دستیار بعد از کشیک چند ساعت باید بیمارستان بماند مشخص شده است؛ به طور مثال در این دستورالعمل آوردهایم، دستیاری که کشیک بوده روز بعد از کشیک و بعد از ساعت چهار و نیم حضور او غیرقانونی است، چرا که نمیتواند کار کند و به بیمار صدمه میزند.
انتظاری که از رزیدنتها میرود کار کردن مانند یک متخصص تمامعیار است!
اما آنچه امروز در بسیاری از بیمارستانهای کشور به آن اشاره میشود، فشار کاری مضاعف بر رزیدنتهای پزشکی، حضورنداشتن پزشکان متخصص و محولکردن مسئولیتها به دستیاران و البته استرس بالای ناشی از مسئولیت مرگ و زندگی بیمار است که بر عهده دانشجوی پزشکی قرار دارد.
در همین زمینه، محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار به تجارتنیوز میگوید: اینکه چنین کمیتهای در وزارت بهداشت راهاندازی شده است یا نه، مساله نیست. مساله این است که این کمیته تا چه میزان توانسته موفق عمل کرده و بر کاهش آمار خودکشی رزیدنتهای پزشکی تاثیر داشته باشد.
دبیرکل خانه پرستار میگوید: تا زمانی که سیاست حاکم بر بیمارستانها که بر پایه بیگاری کشیدن از رزیدنتهاست، تغییر نکند نمیتوان مدعی شد که آمار خودکشی رزیدنتها کاهش یافته است. این سیستم باید تغییر کند. رزیدنت نباید حقوقی اندک دریافت کند، اما مسئولیت یک پزشک متخصص را به دوش بکشد. حقوقی که آنها دریافت میکنند حقوق یک دانشجوی پزشکی است، اما انتظاری که از آنها میرود کار کردن مانند یک متخصص تمامعیار است! همین استرسی که آنها به دلیل این تناقض رفتاری باید تحمل کنند برای اینکه افراد را به مرز خودکشی بکشاند کافی است.
او میافزاید: وقتی رزیدنتی بیمارش را از دست میدهد باید مورد روانکاوی قرار بگیرد، اما در کدام بیمارستان این امکانات برای رزیدنتها فراهم شده است؟ متاسفانه با شعار و وعده نمیتوانیم این بحران را از سر بگذرانیم.