خون دلی که خورده‌ایم – آوای البرز

خون دلی که خورده‌ایم

انتخابات، هم حق است و هم مسئولیت. انسان می تواند از حق خود استفاده نکند یا به آن بی اعتنا باشد، اما نمی تواند از بار مسئولیت شانه خالی کند. مسئولیت پذیری، نشانه بلوغ اندیشه است.

خون دلی که خورده‌ایم

به گزارش آوای البرز، محمد ایمانی در یادداشتی در تلگرام خود نوشت: حتی شرط احقاق حق هم الزاما استیفای تمام آن نیست، چه رسد به مسئولیت، که الزام آور است. افراد ممکن است به درستی یا به خاطر تلقی نادرست، تصور کنند که تمام حقوق آنها در انتخابات ادا نمی شود. در عین حال، منطقا نباید از استیفای بخشی از آن چشم پوشید.

اما به همان اندازه مهم بلکه مهم تر، مسئولیتی است که افراد دارند. یکی ممکن است سقف احساس مسئولیتش، خانواده و نزدیکانش باشند. دیگری شهر و ملت و میهنش؛ و سومی در کنار همه اینها، ادای دین به همه آنها که در راه دفاع از حق و عدالت و امنیت جان فشانی کردند.
مسئولیت پذیری یکایک ما، حداقلی باشد یا حداکثری، فقط خود و خانواده خویش را مهم بدانیم، یا ایران و اسلام، و یا همه اینها را در طول هم ببینیم، یک چیز روشن است: سرنوشت همه ما در ایرانی که زندگی  می کنیم، به هم گره خورده است.
برای همه ما، امنیت محیط زندگی، بسیار حیاتی است، فراتر از دیگر نیاز های زندگی. امنیت اگر فراهم باشد، می توان به تدارک دیگر نیاز های مادی و معنوی هم اندیشید و تدارک کرد؛ اما اگر امنیت نبود، تدارک دیگر نیاز ها دشوار خواهد بود و حتی اگر فراهم شود هم به کار نمی آید.
کشور بزرگ ما دشمنانی تاریخی دارد. برای آنها فرقی نمی کند که سلیقه سیاسی آحاد ملت ایران چیست یا چقدر با هم تفاوت دارد؛ مهم این است که با یک ملت همدل و متوجه نسبت به امنیت ملی مواجه نباشند و بتوانند ادوار اشغالگری و سلطه و گماشتن حاکمان سر سپرده طی دو قرن اخیر را احیا کنند.
آنها در همین چند دهه گذشته، ملت های افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن و لیبی و… را به خاک و خون کشیدند، زیر ساخت های شان را نابود کردند و سایه ویرانی و نا امنی و جنایت و ترور را بر سرشان کشاندند.
فقط ظرف کمتر از پنج ماه، نزدیک چهل هزار شهروند فلسطینی در خاک خود قتل عام یا مفقود، و چند برابر این تعداد مجروح شدند؛ به علاوه آوارگی و بی خانمانی دو میلیون انسان بی گناه که جرم شان، مطالبه زیستن در سرزمین آباء و اجدادی شان است.
می شد ایران هم مانند کشورهای مذکور، به میدان جنگ و نا امنی . ترور تبدیل شود و آب خوش از گلوی کسی پایین نرود. می شد اشغالگران و تروریست ها جولان بدهند و به جان و مال و ناموس ایرانی رحم نکنند.
این کابوس به حقیقت نپیوست، چون مردانی از جان گذشته، احساس مسئولیت و تکلیف نموده و در برابر تهدید سینه سپر کردند. ما به آن حماسه ها و جان فشانی ها تا ابد مدیونیم، فارغ از این که دین و آیین و سلیقه سیاسی یکایک ما چیست.
شدت و ضعف امنیت و آرامش در کشور، نسبت مستقیمی با میزان مشارکت آحاد مردم دارد. دشمنانِ در کمین نشسته، همچنان که در برابر مشارکت مردم مایوس شده و پا پس می کشند، از غفلت آنها نسبت به حق- تکلیف بزرگ شان به طمع می افتند.
هر یک از ما فارغ از همه گلایه ها و نقد ها و دلخوری ها، برای اقتدار و امنیت کشور در برابر دشمنان گرگ صفت مسئولیتی داریم و باید دین و دونگ خود را ادا کنیم؛ این مکمل حق تعیین سرنوشتی است که داریم و حتما باید استیفا کنیم.
ما برای آنکه ایران، گوهری تابان شود، خون دلها خورده ایم. ما برای آنکه ایران، خانه خوبان شود، رنج دوران برده ایم. ما برای خواندن این قصه عشق به خاک، خون دل ها خورده ایم. ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک، رنج دوران برده ایم.

انتهای پیام