سعید فرخی کجور در گفتوگو با «آنا»:
بازیگر نمایش «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم» گفت: تئاتر باید بتواند در حد یک تلنگر مفید با مخاطب خویش ارتباط برقرار کند.
سعید فرخی کجور، بازیگر نمایش «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم»، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا با بیان این نکته که هنر نمایش را از ۱۲ سالگی در زادگاهش نوشهر آغاز کرده و در این سالها مدام در مسیر تهران- نوشهر در حال رفت و آمد بوده و چند سالی است که در تهران ماندگار شده است، افزود: من در شهر خودم، در دانشگاه در رشتۀ تئاتر تحصیل کردم و پس از آن، با ورودم به تهران در آموزشگاههای بازیگری مشغول به فعالیت و رفت و آمد شدم و بعد از گذشت این دوره نیز به نوشتن پرداختم.
فرخی، که به بازیگری و نویسندگی در تئاتر علاقه داشته است و تجربۀ نویسندگی نمایشنامۀ «حکم دل» را نیز در کارنامۀ خویش داشته است، ادامه داد: این اثر در سال ۱۴۰۰ در سالن اهورا در حوالی میدان هفت تیر تهران به اجرا در آمد که در آن به ایفای نقش نیز پرداختم و پس از آن نیز در نمایشی در سالن سایه در مجموعۀ تئاتر شهر تهران به دستیاری پرداختم.
تلاش بازیگران به تصویر کشیدن دغدغههای موجود در متن بود
وی که تجربۀ کارگردانی و بازیگری در نمایش «او مثبت» را نیز در کارنامه دارد، با تأکید بر این مفهوم که با فعالیت در این زمینه، تلاش میکند تا با توجه به جملۀ «هنر هرگز پایان ندارد»، در مسیر هنر گام برداشته و به اهداف خویش در عرصه هنر برسد، اضافه کرد: در نمایش «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم»، نقش کوتاهی دارم، اما این نقش برا من بسیار عمیق است، به خاطر ارجاعاتی که در این متن وجود دارد و دغدغههایی که در این متن نهفته است، تلاش ما بازیگران بر این بود که بتوانیم آن را به تصویر بکشیم.
فرخی که به نویسندگی نمایشنامه و فیلمنامه میپردازد و چندین اثر او نیز بر روی صحنه و جلوی دوربین رفته است، گفت: این نقش، در حال طی کردن یک سیر تاریخی است و همین موضوع، میتواند به عنوان جذابترین نکته در این نمایش به شمار آید. بنابراین این سیر تاریخی، مرا با خودش همراه میکند و من، به عنوان بازیگر در این اثر تلاش میکنم تا بتوانم مخاطب را نیز با خود همراه کنم و برای من بسیار جذاب بود که میتوانم یک تاریخ را با یک نقش کوتاه و در یک پرفورمنس کوتاه به نمایش بگذارم.
کنشهای موجود در متن با شرایط امروز جامعه همسو است
این بازیگر تئاتر که توانسته است در یکی از جشنوارههای معتبر بینالمللی در انگلستان جایزۀ بازیگری دریافت کند، «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم» را متنی سراسر نشانه و سراسر ارجاع دانسته و با اذعان به این نکته که برای او، که به تازگی شروع به فعالیت حرفهای کرده است، متنی بوده است که خط به خط و دیالوگ به دیالوگ آن او را به چالش کشیده است، تصریح کرد: هر دیالوگ و هر خط این متن، من را به به سمتی و رفرنسی هدایت میکند که آن را بشناسم و باید گفت که کنشی در این متن وجود دارد که با اکنون جامعۀ ما هم سو است و دغدغۀ امروز خانمها و بانوان این جامعه است و این که من، به عنوان یک بازیگر مرد، بتوانم این مسائل را در کار خودم بشناسم و آن را به مخاطب خویش ارائه دهم، برایم بسیار جذاب بود و میتوانم بگویم که از نکات مهم این متن برای من، همین ویژگیها بود.
وی در بخشی دیگر از این گفتوگو، همدردری و همذاتپنداری مخاطب با شخصیتها، داستان و تصویر این اثر را از دیگر نکات مهم این اثر نمایشی برشمرده و با تأکید بر این مفهوم که همواره در طول تمرینها و اجراها، تلاش بر این بوده که موضوع اثر به درستی به مخاطب منتقل شود و این موضوع در واکنش مخاطبان اثر به خوبی درک شده است، خاطر نشان کرد: برای من بسیار زیبا و دوستداشتنی بود که مخاطب این اثر، زیبایی این کار را دید و تلاش گروه ما را درک کرده و به راحتی، همذاتپنداری کرد و من نیز امیدوارم که بتوانیم این مسیر را به همین شکل ادامه بدهیم.
بازیگر نمایش «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم»، با بیان این که درباره تبلیغات این اثر نمایشی، باید به این نکته اذعان داشت که مخاطبان، تصاویر این اثر را، از پوسترهای ابتدایی تا تصاویر و ویدیوهایی که از این اثر منتشر میشده، دوست داشته است، تأکید کرد: مخاطبان این نمایش، همواره تصاویر و ویدیوهای این نمایش را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و این موضوع بسیار خوب بود، و همین امر نشان میداد که مخاطبان این اثر آن را به خوبی پیگیری میکردند، این موضوع، به تلاش گروه و رساندن نکتهای که در متن نهفته است و دغدغۀ اصلی کار باز میگردد که به بانوان محترم و خانمهای این کشور باز میگردد.
نمایش بدون مخاطب هیچ معنا و مفهومی ندارد
وی در همین راستا، با اشاره به این نکته که در زمانی که تصاویری از کار منتشر میشد و یا ویدیوهایی در فضای مجازی از این اثر توسط مخاطبان به نشر گذاشته میشد، مخاطب با توجه به همین تصاویر و پیرنگ کار از آن استقبال میکرده است، یادآور شد: من به عنوان یک هنرجوی بازیگری و نویسندگی، باید بگویم که برای آن که بتوانیم مخاطبان را بیشتر در کنار خویش داشته باشیم، باید بدانیم که نمایش بدون مخاطب هیچ معنا و مفهومی ندارد و به نظر من، باید بدانیم اثری که روی صحنه میرود، باید بتواند مخاطب را با خویش همراه کند و با توجه به دغدغهای که مخاطب جامعه با آن درگیر است، اثری را روی صحنه ببرد، که به درد مخاطبی که وقت برای دیدن این اثر میگذارد، بخورد.
فرخی، با تأکید بر این که تئاتر باید و نباید نیست و هرگز تئاتر نباید به دنبال آن باشد که بخواهد راهکاری ارائه بدهد؛ گفت: تئاتر باید بتواند در حد یک تلنگر با مخاطب خویش ارتباط برقرار کند، اما تلنگری که به درد بخورد و به درد اکنون هر جامعهای بخورد و مثلاً اگر بخواهد در مقطعی از زمانی خاص به درد کشوری به نام ایران بخورد، باید کنشی واحد داشته باشد.
نگاه تئاتریها باید دغدغههای موجود در جامعه را پوشش بدهد
این بازیگر تئاتر، با تأکید بر این امر که اثری مانند «هملت» نوشتۀ «ویلیام شکسپیر»، در ایران، نروژ و یا در هر کشور دیگری به شکل و شمایل خاص خود و منطبق با پذیرش مخاطب در هر جامعه بر روی صحنه میرود، افزود: نگاه کارگردان و گروه اجرایی یک اثر نمایشی، با توجه به شرایطی که در جامعه وجود دارد، باید به سمتی برود که بتواند دغدغههای موجود در جامعه را پوشش بدهد و مخاطب را جذب آن اثر و آن نمایش بکند.
فرخی با اذعان به این امر که آن چه که مخاطب دوست دارد در یک اثر نمایشی ببیند، این است که با شخصیتهای موجود در یک اثر نمایشی همذاتپنداری کند، ادامه داد: مخاطب یک اثر نمایشی باید بفهمد که حرف مشترکی را میشنود، او و شخصیتهای نمایش از یک درد مشترک رنج میبرند و بتواند خویش را با این شخصیتها همراه کند و برای هر یک از صحنهها و نمایشهایی که میبیند، سوال مطرح کند و اگر این اتفاق بیفتد، بیشتر تئاتر میبیند.
وی در پایان ، با تأکید بر این مفهوم که تولیدکنندگان آثار نمایشی باید بکوشند تا با کیفیت بیشتری کار کنند و بر همین اساس، اضافه کرد: سواد اجرایی یک گروه نمایشی، باید سواد خوبی باشد و امیدوارم به گفتۀ «گوته» صحنۀ اجرای نمایش مانند طناب بندبازان، اجازۀ حضور هر کسی را ندهد و امیدوارم که این شرایط برای همۀ هنرها فراهم باشد، نه فقط صرفاً تئاتر.
گفتنی است نمایش «شبی که نور را بلعیدی آنجا بودم»، اثری به قلم «مهرنوش دقیقی» است که با هدایت و کارگردانی «منادا ناطقی»، به تهیهکنندگی «مصطفی ناطقی» و با بازی «غزاله مظفری»، «سحر صبحی» و «سعید فرخی» هر شب از ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانۀ استاد انتظامی در «خانۀ هنرمندان ایران»، به نشانی تهران، خیابان آیتالله طالقانی، خیابان موسوی شمالی، خانۀ هنرمندان ایران به روی صحنه میرود.