به گزارش خبرگزاری آوای البرز، از بین شبکههای خردوریز صداوسیما، شبکه ایفیلم محبوبترین شبکه است چرا که با اتکا به ذخیره تاریخی این سازمان، سریالهای قدیمی را پخش میکند. حالا و در ماه رمضانی که گذشت این شبکه دوباره اقدام به پخش سریال «خانهبهدوش» کرد؛ سریالی که بیست سال پیش سریالهای ماه رمضان را برای همیشه دگرگون کرد.
به گزارش فرادید، ژانر پرطرفدار کمدی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر طولانی را طی کرده تا به وضعیت امروز رسیده است. در دهه شصت و با توجه به وضعیت جنگی کشور کمدی مجال چندانی برای بروز و ظهور پیدا نکرد. تلاشهای معدود و قابل اعتنای برخی کارگردانان مانند داریوش مهرجویی (با ساخت اجارهنشینها) به حدی نبود که کمدی را به یک ژانر غالب در سینما و تلویزیون تبدیل کند.
اما با پایان جنگ و ورود به دهه هفتاد هجری شمسی این نیاز در جامعه احساس شد که آثار کمدی بیشتری تهیه و تولید شود. تلویزیون تبدیل به متولی اصلی برنامههای کمدی شد و زمینه برای ورود جوانان تازه نفسی که ایدههای نویی داشتند مهیا کرد. یکی از این جوانان تازهنفس مهران مدیری بود که در سال ۱۳۷۳ با تولید سریال آیتمی ساعت خوش صدا و سیما را به دو دوره قبل و بعد از ساخت این سریال تقسیم کرد.
ساعت خوش مجموعه تلویزیونی بکری بود که در آن نه خبری از پند و اندرزهای مرسوم سریالهای تلویزیونی بود و نه چیزی به مخاطب آموزش میداد. اکثر آیتمهای این برنامه ماهیتی اَبزورد داشتند و همه چیز و همه کس را دست میانداختند. مشخص بود برنامهای با این حجم از تفاوت و نوآوری توسط جریانهای فرهنگی سنتی تحمل نشود.
حمله روزنامه کیهان به این برنامه در سال ۱۳۷۴ کافی بود تا تولید و پخش این سریال برای همیشه متوقف شود و بازیگران اصلی این مجموعه برای چند سالی ممنوعالکار شوند. اما از دل این مجموعه تلویزیونی انبوهی بازیگر با استعداد بیرون آمد که برای نزدیک به دو دهه تبدیل به سرمایههای اصلی سینمای کمدی ایران شدند. نادر سلیمانی، یوسف صیادی، ارژنگ امیرفضلی، حسین رفیعی، رضا شفیعی جم، حمید لولایی، نصرالله رادش، رامین ناصرنصیر از جمله ستارگانی بودند که با ساعت خوش درخشش خود را آغاز کردند.
اما در میان این ستارگان رضا عطاران چیز دیگری بود و گل سرسبد بازیگران ساعت خوش به حساب میآمد. عطاران خیلی زود راهش را پیدا کرد و با ساخت یک مجموعه تلویزیونی بامزه برای کودکان بنام سیب خنده جای پایش را در تلویزیون محکم کرد.
او هم مانند مهران مدیری گروهی از بازیگران طنز را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کرد که بعدها جز بازیگران پرطرفدار سینما و تلویزیون ایران شدند. جواد رضویان، مجید صالحی، بهراد خرازی و یوسف تیموری از جمله این بازیگران بودند.
با حضور در کنار بیژن بیرنگ و مسعود رسام در چند سریال آنها بازی کرد تا زمینه برای حضور او در زیرآسمان شهر مهیا شود و همراه با مهران غفوریان یکی از موفقترین سریالهای طنز تلویزیون را تولید کند. بعد از زیرآسمان شهر عطاران به شهرت بیشتری رسید و کارش چنان کیفیتی پیدا کرد که تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران و کارگردانان سینمای ایران شد.
تصویرگر طبقه فرودست در طنز تلویزیونی
عطاران نقش بیبدیلی در تولید آثار کمدی در سالهای پس از انقلاب دارد. اگر مهران مدیری برای ساخت سریالهای طنز خود سراغ طبقه متوسط شهری رفت و تلاش کرد در سریالهای پاورچین و نقطهچین با مناسبات جاری در این طبقه شوخی کند، رضا عطاران سراغ طبقات پایین جامعه رفت و تصمیم گرفت سریالهای طنزش را با محوریت این طبقه بسازد.
نکته مهم در کارهای عطاران این بود که نگاهش به طبقه کارگر توریستی نبود و مشخص بود این سریالها را کارگردانی ساخته که تجربه زیست در چنین طبقهای را دارد و با مناسبات اجتماعی و فرهنگی آنها آشنا است. به همین خاطر است سریالهایی که عطاران درباره این طبقه اجتماعی ساخت هم چنان پرطرفدار هستند و همین امسال پخش مجدد خانه به دوش از آیفیلم از تمام سریالهایی تازه سازمان صدا و سیما بیشتر دیده شد.
به بهانه پخش مجدد خانه به دوش از شبکه آیفیلم در روزهای ماه رمضان ۱۴۰۳ به سراغ سریالهای طنز شاخصی رفتیم که رضا عطاران تا به امروز برای صدا و سیما ساخته است.
کوچه اقاقیا | سال تولید: 1382 | بازیگران: منوچهر نوذری، رضا عطاران، رضا شفیعیجم و یوسف تیموری
کوچه اقاقیا ضعیفترین سریال رضا عطاران تا به امروز است که هیچ نسبتی با سریالهای بعدی که او کارگردانی کرده ندارد. کوچه اقاقیا داستان پیرمرد سرخوشی بنام نصرت تهرانی (با بازی زنده یاد منوچهر نوذری) را روایت میکند که در پایان عمر تصمیم میگیرد فرزندانش را کنار هم جمع کند.
این داستان کشش لازم را برای ساخت یک سریال ۹۰ قسمتی نداشت. اکثر اپیزودهای این سریال به لحاظ داستانی تقلیدی بودند از مجموعههای موفق قبلی که توسط صدا و سیما ساخته شده بود. از طرف دیگر عطاران نتوانست بازیگران را تا پایان سریال کنار خود نگه دارد و در اواسط سریال شاهد غیبتهای طولانی مدت و بدون دلیل بازیگران بودیم که به لحاظ داستانی لطمههای جبرانناپذیری به کوچه اقاقیا زد.
به طور کلی کوچه اقاقیا بیشتر یک دست گرمی برای رضا عطاران به حساب میآمد تا با فضای سریالسازی در این ابعاد آشنا شود و بتواند از ناکامیهای این سریال برای ساخت آثار درخشان بعدیاش درس بگیرد.
خانه به دوش | سال تولید: 1383 | بازیگران: حمید لولایی، مریم امیرجلالی، غلامحسین لطفی، علی صادقی
در خانهبهدوش، عطاران برای اولینبار در تلویزیون دوربین را از آپارتمانهایی که طبقه متوسط شهری در آن زندگی میکرد بیرون آورد و به محلههای پایین شهر برد. داستان خانه به دوش داستان طبقه متوسط شهری و مناسبات بورژوامأب آنها نبود، بلکه داستان پیرمرد معمولی و بختبرگشتهای بنام آقا ماشالله بود که در زندگی هر چه میزد به در بسته میخورد.
سریال بیشتر از اینکه کمدیهای جریان اصلی هالیوود را به یاد بیاورد، شبیه کمدیهای نئورئالیستی سینمای ایتالیا بود؛ کمدیهایی که محور اصلی شوخیهای آنها برپایه زندگی روزمره طبقه کارگر شکل میگرفت. عطاران که خودش بچه یکی از محلههای پایین شهر مشهد است و این مناسبات را به خوبی میشناسد، سریالش را سرشار از جزییاتی کرد که برای تماشاگر ایرانی تازگی داشت.
عطاران توانست خانوادهای خلق کند که بیننده خودش را بخشی از آن احساس میکرد. به همین خاطر است که سالها بعد از پخش این سریال هم چنان سکانسهای مختلفی از خانه به دوش در فضای مجازی میان مردم ایران دست به دست میشود. عطاران با ساخت خانه به دوش طراوت را به سریالهای کمدی بازگرداند و نشان داد میشود دوربین را از حصار تنگ آپارتمانها بیرون برد و سریال جذاب ساخت.
حول محور سریال شایعات مختلفی هم شکل گرفت و برخی از بازیگران سریال مدعی شدند نویسنده اصلی کار اصغر فرهادی بوده است. شایعهای که بعدها توسط منوچهر محمدی هم تایید شد تا یکی دیگر از دلایل موفقیت همهجانبه خانه به دوش مشخص شود.
3️⃣متهم گریخت | سال تولید: 1384| بازیگران: سیروس گرجستانی، مریم امیرجلالی، محمود بهرامی، سعید آقاخانی، علی صادقی
عطاران تصمیم گرفت که با همان تیم خانه به دوش (منهای بازیگر اصلی مرد) سریال بعدی خود یعنی متهم گریخت را تولید کند و بسازد؛ سریالی که شباهتهای انکارناپذیری به خانه به دوش داشت اما تفاوتهایی هم با سریال قبلی عطاران داشت. عطاران در خانه به دوش از تم مهاجرت برای استفاده از تضاد میان زندگی شهری و روستایی استفاده کرد تا نشان دهد چه فاصله عظیمی میان یک زندگی شهری و یک زندگی روستایی وجود دارد.
شهر در متهم گریخت کانون شر است. مناسبات مردم در آن ریاکارانه است و همه تلاش میکنند تا با گولزدن دیگری به نان و نوا برسند. به همین خاطر است که مرد سادهدلی مانند هاشم که تا امروز پایش را از شهر کوچک خود بیرون نگذاشته (و حتی سربازی هم نرفته) نمیتواند در شهر دوام بیاورد و بقایش به خطر میاُفتد.
هاشم توانایی درک این مناسبات پیچیده و ریاکارانه را ندارد و مدام سرش کلاه میرود. مصیبتهای او به قدری زیاد میشود که حتی سر از سردخانه درمیآورد. به همین خاطر در پایان سریال به توصیه حافظ شیرازی عمل میکند که گفته بود:«غم غریبی و غربت چو برنمیتابم/ به شهر خود روم شهریار خود باشم». این استفاده هوشمندانه از مضمون قدیمی مهاجرت در کنار داستانکهای فرعی جذابی مانند عشق شازده به بی بی باعث شد متهم گریخت هم تبدیل به یکی از موفقترین و پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون در میانه دهه هشتاد شود.
ترش و شیرین| سال تولید: 1385 | بازیگران: حمید لولایی، مریم امیرجلالی، مجید صالحی، رضا شفیعی جم، رضا عطاران
عطاران در خانه به دوش ساختمان داستان سریالش را بر پایه متفاوتی بنا میکند. او این بار به بهانه عشق یک مرد پولدار به یک زن فقیر تلاش میکند تضاد میان دو طبقه شهرنشین در ایران معاصر را نشان دهد. تفاوت زندگی این دو خانواده به عطاران این اجازه را داده تا لحظات کمدی خنده داری خلق کند که برای تماشاگر ایرانی بسیار خوشایند باشد.
البته که عطاران در این سریال هم طرف خانواده فقیر میایستد و نشان میدهد که یک زندگی فقیرانه اما شاد و منسجم به مراتب بهتر از یک زندگی همراه با مکنت اما آشفته است. عطاران در این سریال یکی از بهترین شخصیتهای تمام دوران حرفهای خود را خلق و خودش آن را بازی میکند؛ ناصر. جوان بیآر و بی عزتنفسی که حاضر است همه چیز را فدای زندگی در یک خانواده پولدار کند. ترش و شیرین ادامه منطقی تلاشهای عطاران در سریال سازی بود. یک سریال جذاب که همان مضامین مورد علاقه را در دل داستانی جذاب و شیرین بیان میکرد.
بزنگاه | سال تولید: 1387 | بازیگران: حمید لولایی، مرجانه گلچین، رضا عطاران، غلامرضا نیکخواه، محمود بهرامی
بزنگاه جسورانهترین سریال رضا عطاران تا به امروز و یکی از بهترین کمدیهایی است که از تلویزیون پخش شده است. عطاران در بزنگاه برخلاف رویه مرسوم تلویزیون که در آن فقرا شخصیت مثبت داستان نشان داده میشدند نشان داد طبقات پایین و سنتی جامعه ایران برخلاف آن چه دیگران تصور میکنند آدمهای خوبی نیستند.
جنگ خانوادگی که میان برادران و داماد خانواده پرور برای تقسیم ارث و میراث شکل میگیرد انقدر واقعی و حقیقی بود که صدای همه را درآورد. هم منتقدان به عطاران تاختند هم مردم شوخیهای عطاران با برخی آیینهای ایرانی (مثل عزاداری) را زیاده روی دانستند و هم مدیران سازمان صدا و سیما در میانه راه تصمیم گرفتند جلوی پخش سریال را بگیرند. سریال با برخی تغییرات به هر مشقتی بود پخش شد.
اما در پخشهای بعدی مورد سانسور بیرحمانهای قرار گرفت و بسیاری از سکانسهای جذاب این سریال با این بهانه که توهین آمیز و خلاف عرف جامعه است حذف شد. عطاران در بزنگاه نیشتر عمیقی به زخمی سربسته زد. تا قبل از بزنگاه عطاران کسی جرئت نداشت با برخی از سنتهای ایرانی مانند مراسم ختم شوخی کند. اما عطاران جسورانه به این زخم کهنه نیشتر زد و حقیقت پشت آن را نشان داد.
بزنگاه به قدری واقعی بود که به مثابه یک آیینه عمل کرد و خود واقعی مخاطب را به او نشان داد. به دلیل همین واقع گرایی دقیق و به اندازه هم بود که بسیاری از مردم از تماشای آن حیرت کردند و آن را پس زدند. غافل از اینکه مشکل از سریال عطاران نبود بلکه از عادات و خلقیات غلطی بود که در میان ایرانیان ریشه دوانده و باعث عقب ماندگی تاریخی ملت ایران شده بود.
۲۴۵۲۴۵