مردان و زنان عنکبوتی
اسپایدرمیمون دنیای شماره ( 8101 )
اولین حضور در عالم کمیک: شماره 1 از کمیک AMAZING SPIDER-MAN FAMILY
خرید لباس ارتشی بچه گانه: این اسپایدرمن در دنیای میمون ها زندگی میکرد و به همین دلیل «اسپایدر میمون» (SPIDER-MONKEY) نام دارد! او در مقایسه با اسپایدرمن اصلی بی تجربه و مغرور تر بود و دغدغه های زیادی نداشت! او مشکلی هم با کشتن شخصیت های خبیث نداشت و شعارش این بود: “اگر شخصیت های خبیث نمیخواهند اصلاح شوند پس باید بمیرند”! به طور مثال او با دستان خودش «دكتر اكتاویویس» را کشت! توانایی و قدرت های فوق بشری او شبیه اسپایدرمن دنیای اصلی بود. او در رویداد دنیای عنکبوتی کشته شد.
گوئن استیسی دنیای شماره 65 (ملقب به «گوئن عنکبوتی»)
اولین حضور در عالم کمیک: شماره 2 از کمیک “لبه دنیای عنکبوتی” (نوامبر 2014)
لباس پلیس ضد شورش بچه گانه: در دنیایی دیگر به نام دنیای شماره 65 مارول، «گوئن استیسی» به نیروهای عنکبوتی دست میابد و در عوض پیتر پاركر کشته میشود (در واقع کشته شدن پیتر همچون کشته شدن عمو بن باعث میشود تا گوئن یک قهرمان شود) !!! این داستان در شماره 2 کمیک “لبه دنیای عنکبوتی” روایت شد تا پیش درآمدی باشد بر داستان مهیج “دنیای عنکبوتی” ولی شاید خود مارول هم فکرش را نمیکرد که این داستان تا این حد موفق باشد. اما نویسنده آن یعنی «جیسون لاتور» (JASON LATOUR) آنچنان دنیای جالبی را با حضور شخصیت جذاب به نام گوئن عنکبوتی خلق کرد که همگان متعجب شدند. ضمن اینکه دنیایی که او برای گوئن عنکبوتی خلق کرد هم پتانسیل شگرفی داشت و به همین دلیل مارول تصمیم گرفت سری مجزایی برای این شخصیت خلق کند. گوئن عنکبوتی هم اکنون یکی از محبوب ترین و معروف ترین شخصیت های عنکبوتی مارول است و پس از حضور در انیمیشن تحسین شده “سفر به دنیای عنکبوتی” بر محبوبیتش افزوده شد و زمزمه هایی مبنی بر ساخت یک انیمیشن سینمایی اختصاصی از رویش به گوش میرسد.
اسپایدرمن دنیای MC2
جلیقه پلیس بچه گانه: اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 32 از کمیک SPIDER-GIRL (می 2001)
گفتیم که دنیای شماره 982 مارول که به دنیای MC2 معروف است در واقع دنیایی است که «می دی پارکر» ملقب به دختر عنکبوتی در آن خلق شد. در این دنیا جسیکا درو به عنوان زن عنکبوتی اریجینال از حرفه ابرقهرمانی بازنشسته شده و ازدواج کرده بود. او صاحب فرزندی شده بود به نام «جرالد درو» که «جری» صدایش میزدند ولی متأسفانه جری به بیماری نادر خونی دچار بود که پزشکان از درمانش عاجز بودند (قدرت های جسیکا به فرزندش آسیب زده بودند). بنابراین جسیکا مجبور شد آن آزمایشی که باعث شده بود از مسمومیت تشعشعاتی خودش رها بشود رو برای پسرش هم تکرار کرد و در نتیجه او نیز مثل خودش به قدرت های عنکبوتی دست یافت اما جری همچنان بیمار بود و این مساله باعث شد جسیکا و همسرش از هم جدا شوند و جسیکا، جری را به تنهایی بزرگ و برایش از خاطرات قدیمی خودش و همچنین از مرد عنکبوتی بگوید. در نتیجه جری برای خودش لباس اسپایدرمنی درست کرد و در حالی که بی تجربه بود و باعث مرگ یکی از شرورها شد، به «دارک دویل» برخورد و قبول کرد که توسط او آموزش ببیند. اما مشخص شد استفاده از قدرت های عنکبوتی، بیماری جری را بدتر میکند. لذا مادرش به همراه پیتر پارکر او را متقاعد کردند که اسپایدرمن بودن را کنار بگذارد و به «رید ریچاردز» مراجعه کند تا سلامتی اش را به دست آورد. در هر حال لباسش به رنگ قرمز و سیاه بود و دیزاین بالاتنه مثلثی شکل داشت. لوگوی عنکبوتی اش هم بزرگ بود.
مرد عنکبوتی دنیای شماره 311 (سال 1602)
اولین حضور در عالم کمیک: “شماره 1 از کمیک “MARVEL 1602” (نوامبر 2003)
این مرد عنکبوتی مربوط به سال 1602 میلادی میشود و «پیتر پارکوآ» (PETER PARQUAGH) نام دارد. پیتر بچه یتیمی بود که به همراه عمو و زن عموی اسکاتلندی اش زندگی میکرد. او سپس به عنوان دستیار مامور ویژه دربار یعنی «سِر نیکولاس فیوری» مشغول به کار شد. او در طول داستان بارها در معرض گزیده شدن توسط عنکبوت های جورواجور قرار گرفت تا اینکه بالاخره توسط یکی از آنها گزیده شد و به نیروهای عنکبوتی دست یافت. او سپس با کشتی به قاره تازه کشف شده آمریکا رفت و در آنجا عاشق دختری به نام «ویرجینیا دِیر» (که از نظر ظاهری شباهت های فراوانی به «گوئن استیسی» داشت) شد. تا اینکه مردی به نام «نورمن آزبون» به هویت مخفی او پی برد و ویرجینیا را به قتل رساند. سپس نارمن دستگیر و برای محاکمه به انگلستان فرستاده شد. پیتر هم همراه او رفت تا مانع از فرار احتمالی اش گردد اما در مسیر، کشتی آنها مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفت و در نتیجه یک حادثه صورت نورمن آزبون از شکل و ریخت افتاد و او شبیه به یک “گابلین” شد. در هر حال، پس از رسیدن پیتر به انگلستان، او ماموریت میابد تا یک تخم دایناسور را به فردی به نام «بارون اکتاویس» برساند او به زودی در میابد که اکتاویس به دنبال انجام آزمایشهای خطرناکی است که در نهایت او را به یک اختاپوس تبدیل میکند! پیتر در پایان با شکست دادن بارون اختاپوس، لیزارد و گابلین به خانواده اش میپیوندد.
پیتر بنجامین پارکر یا به اختصار پیتر پارکر در طول مدت حضورش در کمیک استریپ با ۹ کاراکتر رابطه عاشقانه داشتهاست. بتی برانت نخستین دختری بود که پیتر از او خوشش آمد او منشی جیمز جونا جیمسون بود؛ ولی ارتباط چندانی بین آنها دیده نشد. در زمان دانشگاه او عاشق بود. او سرانجام بدست به قتل رسید. سومین شخص مورد علاقه پیتر پارکر بود و بعد ها با او ازدواج کرد ولی در داستان یک روز بیشتر(One More Day)در سال ۲۰۰۵ این ازدواج بهم خورد البته در سری پنجم کمیکهای مرد عنکبوتی این دو شخصیت دوباره در کنار هم قرار گرفتند. را نمیتوان علاقه مند به پیتر دانست او بیشتر دوست دختر اسپایدرمن بود او عقیده دارد که پیتر پارکر خستهکننده است و عاشق اسپایدرمن است به هرحال اکنون رابطه میان آنها وجود ندارد. ، کارلی کوپر، از دیگر معشوقههای دیگر پیتر در طول مدت حضورش در کمیک هستند. همچنین یک قهرمان دیگر به نام « هم معشوقه اسپایدرمن است.
بعضی از شخصیتهای داستانهای مرد عنکبوتی
دشمنان:
۱- (Chameleon) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱ مجله The Amazing Spider-Man (مارس ۱۹۶۳) خالقین: «» و «» نام واقعی: «دیمیتری اسمردیاکف»
نخستین ابر خبیثی بود که اسپایدرمن با او رو به رو شد. او یک جاسوس روسی است که استعداد خاصی در تغییر قیافه دارد. او در ضمن برادر ناتنی «کریون شکارچی» یکی دیگر از دشمنان کلاسیک اسپایدرمن است و پس از مرگ (موقتی) او سعی کرد از اسپایدرمن انتقام بگیرد. در هر حال آفتابپرست میتواند خود را به چهره هر فرد دیگری درآورد و به همین دلیل بارها برای اسپایدرمن یا اطرافیان او پاپوش دوختهاست!
۲- نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲ مجله The Amazing Spider-Man (می ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «ادریان تومز»
«» (یا «والچر») پیرمردی بود که در رشته تخصص داشت اما پس از خیانت شریک تجاریاش به جنایت روی آورد. او یک دستگاه ضد جاذبه و بالهای کرکس اختراع کرد تا بتواند مثل یک پرنده پرواز کند و به اهداف شوم خود برسد. او اغلب اوقات به دنبال یافتن راهی است تا دوباره جوان شود. (البته خلافکاران دیگری نظیر «بلکی دراگو» نیز در نقش کرکس ظاهر شده و با اسپایدرمن دشمنی کردهاند).
۳- (Doctor octopus) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «اتو اکتاویس»
«دکتر اختاپوس» یک دانشمند برجسته بود که از چهار در آزمایشهای خود بهره میگرفت اما یک انفجار این بازوها را به بدن او متصل کرد. او یکی از اصلیترین و خطرناکترین دشمنان اسپایدرمن و مقصر مرگ «جورج استیسی» پدر «گوئن استیسی» (عشق سابق و متوفی پیتر پارکر) محسوب میشود. دکتر اختاپوس به شدت از اسپایدرمن تنفر دارد و حاضر است برای نابودی او دست به هر کاری بزند. در ضمن او چندین بار و با مشارکت دیگر دشمنان خطرناک اسپایدرمن، گروه موسوم به «شش خبیث» (Sinister Six) را تشکیل دادهاست. بزرگترین اقدام علیه مرد عنکبوتی زمانی که در حال مرگ ذهن و جسم خود را با پیتر عوض کرد و به جای او به عنوان مرد عنکبوتی برتر(Superior Spider-Man) فعالیّت کرد امّا در نهایت پیتر توانست ذهن و جسم خود را پس بگیرد. از لحاظ ، ، برترین دشمن است.
۴- (Sandman) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۴ مجله The Amazing Spider-Man (سپتامبر ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «ویلیام بیکر/فلینت مارکو»
زمانی که یک محکوم فراری در یک ساحل دور افتاده پنهان شده بود، بهطور اتفاقی در معرض یک قرار گرفت و در نتیجه ملکولهای بدنش با شنهای ساحلی پیوند خورد و به «مرد شنی» تبدیل شد. مرد شنی میتواند بدن خود را به شکل اجسام گوناگون درآورد (البته در سالهای اخیر به قابلیتهای بیشتری دست یافته و مثلاً قادر شده نسخههای متعددی از خودش تولید کند). مرد شنی کماکان به دشمنی با اسپایدرمن مبادرت دارد اما در گذشته چندین بار جرم و جنایت را رها کرده تا آدم خوبی شود.
۵- (Lizard) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۶ مجله The Amazing Spider-Man (نوامبر ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «دکتر کرتیس کانرز»
«مارمولک» (یا «لیزارد») در اصل دانشمندی خوش طینت بود یکی از بازوهایش را در جنگ از دست داده بود و از این رو با استفاده از DNA خزندگان یک سرم ساخت تا شاید بتواند مثل مارمولکها عضو قطع شدهاش را بازیابد اما در عوض به مارمولکی بزرگ تبدیل شد. مارمولک بارها و بارها جان اعضای خانوده خود را به خطر انداختهاست ولی همواره توانسته شخصیت پلیدش را کنترل کند و به شکل انسانی برگردد (البته اخیراً به نظر میرسد که او کاملاً در برابر خوی وحشی و حیوانی خود تسلیم شدهاست).
۶- (Electro) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۹ مجله The Amazing Spider-Man (فوریه ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «مکس دیلون»
«الکترو» مردی سرخورده با بود که بهطور تصادفی و هنگام کار روی خطوط برق، مورد اصابت قرار گرفت و متوجه شد که میتواند جریان الکتریسیتهای را که در وجودش به جریان افتاده، را کنترل و علیه دیگران استفاده کند. او از دشمنان نیرومند اسپایدرمن محسوب میشود ولی همیشه در مقابل او شکست خوردهاست. (او گاهی اوقات با ظاهری نسبتاً متفاوت در داستانهای اسپایدرمن ظاهر میشود).
۷- (Mysterio) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱۳ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئن ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «کوئینتین بک»
«» یک بدلکار و متخصص ساخت افکتهای ویژه سینمایی به نام بود که تصمیم گرفت از مهارت و تخصصاش برای رسیدن به اهداف خبیث و غیرقانونی استفاده کند. او تواناییهای فوق بشری ندارد اما چندین دفعه توانسته با ایجاد توهم و چالشهای ذهنی برای اسپایدرمن دردسر درست کند و او را تا بکشاند. (البته افراد دیگری نظیر «دانیل برکهارت» نیز در نقش میستریو ظاهر شده و با اسپایدرمن دشمنی کردهاند).
۸- (Green Goblin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱۴ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «نورمن آزبورن»
«گرین گابلین» دشمن شمارهٔ چهارم مرد عنکبوتی محسوب میشود. وی پدر دوست او یعنی هری ازبورن است. او در اصل یک دانشمند، کارخانهدار و شیمیدان جاهطلب به نام «نورمن آزبورن» بود که به دلیل حادثهای دچار اختلالات ذهنی شده و به نیروهایی دست یافت. او پدر «هری آزبورن»، بهترین دوست پیتر پارکر است و فرعیترین خباثت او علیه مرد عنکبوتی است. او در ظاهر در جدال با اسپایدرمن کشته شد، اما پس از دو دهه دوباره به عرصه بازگشت (در طول مرگ او، پسرش هری به گرین گابلین دوم بدل شد تا انتقام مرگ پدرش را از پیتر پارکر بگیرد).
۹- (Kingpin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۵۰ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۷) خالقین: «استن لی» و «جان رومیتا» نام واقعی: «ویلسون فیسک»
«کینگ پین»، قدرتمندترین رئیس سندیکاهای جنایتکاری است و به همین دلیل بارها با اسپایدرمن سر شاخ شدهاست و حتی چندی پیش دستور داد تا یک قاتل حرفهای، زن عموی سالخورده پیتر پارکر را با تیر بزند. او نیروی فوق بشری ندارد اما توان ذهنی و فیزیکی بسیار بالایی دارد و ادعا میکند که تمام بدنش از عضله تشکیل شدهاست. البته کینگ پین مدتهاست که دشمن اصلی یکی دیگر از ابرقهرمانان مشهور مارول کامیکس یعنی به حساب میآید.
۱۰- (Hobgoblin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲۳۸ مجله The Amazing spider-Man (ژوئن ۱۹۸۰) خالقین: «راجر استرن» و «جان رومیتا جونیور» نام واقعی: «رادنیک کینگزلی»
زمانی که همگان میپنداشتند گرین گابلین مردهاست، مردی پولدار، ولخرج اما فاسد و مشروب خوار به نام «رادنیک کینگزلی» به تکنولوژی گابلینی دست یافت و خودش را «هاب گابلین» نامید. هاب گابلین بلافاصله سعی کرد با بهرهگیری از امکانات خود به نفر اول سازمانهای جنایتکاری نیویورک تبدیل شود؛ ولی خودش آخر سر به دست گلایدر خود کشته شد. (درست مثل گرین گابلین). او با زیرکی، هویت خود را تا سالها مخفی نگه داشت ولی در نهایت مرد عنکبوتی هویت او را به تمام جهان آشکار کرد.
۱۱- (Venom) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۰۰ مجله The Amazing Spider-Man (آوریل ۱۹۸۸) خالقین: «دیوید میکلینی» و «تاد مک فارلین» نام واقعی:؟ همزاد:
«ونوم» بزرگترین دشمن مرد عنکبوتی است. زمانی که اسپایدرمن خود را از شر لباس مشکی رنگ و زنده فضایی خلاص کرد، این لباس با مردی با نام «ادی براک» که یک خبرنگار بود و اسپایدرمن را باعث ناکامی حرفه اش میپنداشت، پیوندی هم زیستانه بر قرار کرد. نیروهای او شباهتهای زیادی به اسپایدرمن دارند. او تنها در مقابل آتش و صدا آسیبپذیر میباشد. ونوم از هویت مرد عنکبوتی آگاه است و میداند که او پیتر پارکر است. (لازم است ذکر شود که تا به حال افراد افراد دیگری نیز به جای ادی براک لباس ونوم را بر تن کردهاند).
۱۲- (Carnage) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۶۱ مجله The Amazing Spider-Man (آوریل ۱۹۹۲) خالقین: «دیوید میکلینی» و «مارک بگلی» نام واقعی:؟ همزاد:
«کارنیج» یک سیمبیوت بسیار قوی است. میزبان اصلی کارنیج به نام «کلتوس کسدی» است (کسدی هم سلولی سابق «ادی براک» بود) و به همین دلیل ظاهر و نیروهایش خیلی به «ونوم» شباهت دارد ولی به مراتب نسبت به او بیرحمتر است و فقط از هرج و مرج و قتلعام لذت میبرد. اسپایدرمن اغلب برای شکست دادن او به کمک ونوم نیاز پیدا میکند. کسدی بارها سیمبیوتش را از دست داده ولی در نهایت آن دو پیش هم برگشتهاند؛ و حتی اغلب مردم فکر میکنند که کارنیج مرد است، ولی کارنیج زن است