در یک پژوهش بررسی شد؛
نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان مسئولیت اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد بطوری که با افزایش (یا کاهش) مسئولیت اجتماعی، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، جابر میرزاپوری (دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر پژوهشگاه امام صادق(ع))، در پژوهشی به بررسی دلایل و زمینههای شکلدهنده بیتفاوتی اجتمای در ایران پرداخته است.
این مقاله با عنوان«بررسی دلایل و زمینههای شکلگیری بحران بیتفاوتی در اخلاق اجتماعی ایرانیان» مبتنی بر این پرسش صورتبندی شده است: چگونگی تأثیر متغیرهای زمینهای، مسئولیت اجتماعی، دینداری، بیهنجاری، اعتماد اجتماعی، فردگرایی و اثربخشی اجتماعی بر میزان بیتفاوتی اجتماعی است.
* بیتفاوتی اجتماعی چیست؟
بیتفاوتی اجتماعی، وضعیتی است که افراد آگاهانه از لحاظ نگرشی و رفتاری نسبت به مشارکتهای نوع دوستانه، مسئولیتهای اجتماعی و دیگر کنشهای فعالِ مدنی، بیعلاقه و بیاعتنا میشوند. بیتفاوتی نه تنها در تعارض با فطرت اجتماعی انسان قرار دارد بلکه در مغایرت با تجارب تاریخی ایران و تأکیدات اسلامی نیز است.
در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامۀ ۷۴ گویهای برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. جامعه آماری آن، همه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر بابل بوده است که جمعیت نمونه آن از طریق فرمول کوکران ۳۸۵ نفر بدست آمده است.
از نظر پژوهشگر این مقاله، بیتفاوتی اجتماعی در زنان، درآمدهای پایین، تحصیلات پایین، مشاغل سنتی و بیکاران، ساکنین پایین شهر و مجردین بیشتر است. میان پایگاه اقتصادی-اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، دینداری، اعتماد اجتماعی و اثربخشی اجتماعی با بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوسی وجود دارد. ولی میان متغیرهای بیهنجاری و فردگرایی با میزان بیتفاوتی اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد. تحلیل رگرسیونی بیانگر تبیین حدود ۵۵ درصد از تغییرات میزان بیتفاوتی اجتماعی توسط متغیرهای وارد شده به مدل است. مسئولیت اجتماعی و بیهنجاری به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در تغییر میزان بیتفاوتی اجتماعی داشتهاند.
* رابطه میان فردگرائی و بیتفاوتی اجتماعی
در این پژوهش آمده است: فردگرائی به عنوان یکی از پیامدهای دنیای مدرن موجب شکلگیری برخی مسائل اجتماعی شده است. اتخاذ رویکرد فردگرائی با هدف به حداکثر رساندن منافع فردی موجب انتفای کنشهای جمعگرایانه و خیر رسانی به دیگران و نهایتاً انفعال و بیتفاوتی افراد در عرصههای اجتماعی خواهد شد. عقلانیت مبتنی بر حسابگری هزینه-پاداش مستور در فردگرائی موجب تضعیف رفتارهای نوعدوستانه و دیگر کنشهای اجتمای هزینهبر خواهد شد.
تحلیل رابطه میان فردگرائی و بیتفاوتی اجتماعی بیانگر آن است که با گستردگی فردگرائی احتمال فروپاشی نظام اجتماعی افزایش خواهد یافت. برای کاهش فردگرائی به عنوان یک عامل مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعی باید بر امر اخلاق اجتماعی و آموزش و آگاهیبخشی مبتنی بر خبر همگانی تکیه کرد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که میان مسئولیت اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد بطوری که با افزایش (یا کاهش) مسئولیت اجتماعی، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شهروندان احساس مسئولیت نسبتاً خوبی را نسبت به همنوعان و تکالیف مدنی دارند. آنها خود را موظف و متعهد به کنشهای اجتماعی در حل مسائل و مشکلات همنوعان و روند توسعه و پیشرفت جامعه میدانند.
* میان دینداری و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد
براساس مبانی تئوریکی و یافتههای این پژوهش، مسئولیت اجتماعی توسط نهادها و سازمانهای اجتماعی مانند دین به افراد منتقل میشود؛ لذا با افزایش و گسترش دینداری در عرصه اجتماعی و شکلگیری احساس مسئولیت اجتماعی در عرصه اجتماعی میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش مییابد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد میان دینداری و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد به این معنا که با افزایش (یا کاهش) میزان دینداری بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد.
ازاینرو نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با وجود سطح بالای دینداری در شهر بابل، بیتفاوتی اجتماعی در سطح متوسطی قرار دارد. به عبارتی دینداری در وضعیتی بالاتر و مساعدتر از میزان بیتفاوت اجتماعی دارد. این وضعیت در صورتی است که ماهیت دین اسلام به دلیل توصیههای مؤکد در کنشهای نوعدوستانه و مشارکتهای اجتماعی در قالب توصیههای فقهی و اخلاقی، هیچگاه بیتفاوتی اجتماعی را نمیپسندد؛ لذا از دیدگاه فقه و اخلاقیات اسلامی، انسانها باید نسبت به همنوعان و آینده اجتماعی خود و اطرافیان واکنش مسئولانهای داشته باشند.
* با کاهش بیهنجاری، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش مییابد
نتایج پژوهش میرزاپوری نشان میدهد که میان بیهنجاری و بیتفاوتی اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد بطوری که با کاهش (یا افزایش) بیهنجاری، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد.
یافتههای توصیفی این پژوهش نشان از وضعیت آنومیک در جامعه ایران دارد. بیهنجاری وضعیتی است که ضعف حاکمیت هنجارها، تعارض میان آنها و فقدان هنجارهای صریح و روشن، موجب کاهش التزام به قواعد اخلاقی و اجتماعی میشود. چنین وضعیتی موجب ابهام و تردید در کنشهای اجتماعی افراد در جامعه و نهایتاً بیاحساسی و بیتفاوتی افراد در عرصههای اجتماعی خواهد شد. عدم صراحت هنجارها در الگودهی به کنشهای اجتماعی موجب اجتناب افراد از وظائف و مسئولیتهای اجتماعی میشود. چنین وضعیتی زمینه را برای بیانگیزگی، قانونگریزی، سردرگمی و ابهام در رفتار و نهایتاً انفعال در اجتماع فراهم میآورد.
* تاثیرات اعتماد اجتماعی
نتایج نشان میدهد که میان اعتماد اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوسی وجود دارد بطوری که با افزایش (یا کاهش) اعتماد اجتماعی، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد.
یافتههای پژوهش نشان از اعتماد متوسط رو به پایین مردم نسبت به مردم، نهادها و مسئولین حکومتی دارد. اعتماد اجتماعی که در سه سطح فردی، تعمیمیافته و نهادی مدنظر قرار گرفت به معنای وجود اطمینان در روابط متقابل میان فرد و دیگر افراد و نهادهای اجتماعی معنا شده است. اعتماد متقابل با ایجاد تعاملات اجتماعی گسترده در جامعه و مبنای ایجاد روابط ثانویهای، پیش شرط مهمی برای مشارکت سیاسی مؤثر در دموکراسیهای وسیع پایدار است؛ لذا روند کنشهای اجتماعی متقابل، همراه با اطمینان مردم از عدم سوء استفاده از اعتمادشان، گسترش مییابد. با افزایش اعتماد اجتماعی، افراد به کنشهای اجتماعی فعالانه و دوری از بیتفاوتی اجتماعی مبادرت میورزند.
نتایج نشان میدهد که میان اثربخشی اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی رابطه معکوسی وجود دارد بطوری که با افزایش (یا کاهش) اثربخشی اجتماعی، میزان بیتفاوتی اجتماعی کاهش (یا افزایش) مییابد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که میزان اثربخشی در میان شهروندان در سطح متوسطی است. اثربخشی اجتماعی به ارزیابی فرد از میزان موفقیت اثرگذار خود در انجام کنشهای اجتماعی معطوف به هدف اشاه دارد. در وضعیت عدم اثربخشی اجتماعی، انسان علیرغم درگیری و کنشورزی اجتماعی قادر به تغییر روند منتج به اهداف مورد نظر خود نیست. در این حالت آنها خود را واجد توانمندی و قابلیت لازم برای اثر نهادن و یا کنترل بر مسائل اجتماعی نمیدانند.