رمان «لمس» محمدرضا کاتب که سرگذشت آدمهایی است که خواسته یا ناخواسته با بخشی از چهره واقعی خودشان روبهرو میشوند، منتشر شد.
این داستاننویس درباره رمان جدید خود که در ۴۴۷ صفحه و در انتشارات نیماژ منتشر شده ، به آوای البرز گفت: رمان «لمس» سرگذشت آدمهایی است که خواسته یا ناخواسته با بخشی از چهره واقعی خودشان در بزنگاهی خاص از زندگی روبهرو میشوند و نمیدانند حالا چطور باید با آن چیزی که مقابلشان است کنار بیایند.
او ادامه داد: داستان «لمس» با قتل یا مرگی خودخواسته آغاز میشود. مرگی که خیلی زود باعث میشود صبور که نزدیکترین فرد به مقتول است و کارسیاسی میکند سر از بازداشتگاه درآورد. چون داستان زندگی مقتول در مه و غیر قابلباور است، صبور هرچه بیشتر از زندگی مقتول برای بازپرس پرونده میگوید بیشتر در مظان اتهام قرار میگیرد. صبور سرانجام برای آنکه از اتهام خود را مبرا کند دست به بازی عجیبی میزند. بازی ای که آرام آرام او و بازپرس پرونده را در خود دفن میکند.
در بریدهای از رمان، میخوانیم: به همین سادگی متهم به قتل و مقتول بعدی شده بود. تا آن روز مرگ شوخیای تلخ میان تاریکی بود اما حالا آنقدر این شوخی دور و بیعلت به او نزدیک شده بود که دیگر درست آن را نمیدید. وقتش بود بفهمد تو زندگی همهچیز همینطوری علیه آدم است و خوشبختی آنقدر آرام میآید و میرود که دیگر نمیشود آمدن و رفتنش را فهمید. ما تو زندگی دو جور داستان داریم. داستانهایی که قبل از تو یک بدبخت دیگری ثابت شان کرده است و داستانهایی که یکی باید پیدا بشود و از جانش بگذرد تا بتواند ثابت شان کند: دنیا لب تا لب پُرشده است از چیزهایی که اصلاً وجود ندارند، اما باز روی ما تأثیر خودشان را میگذارند. یکی از حُسنهای بازداشتگاه این است که میتوانی به گذشتهات نگاه کنی و بفهمی چرا میخواهی این بلاها را سرخودت بیاوری و چرا فکر کردن بزرگترین عذاب ، لذت و گناه زندگی است :تهِ خط هر آدمی آن جاست که نه میتواند تسلیم شود و نه میتواند بجنگد.
درباره این داستاننویس آمده است: محمدرضا کاتب، متولد ۱۳۴۵ در تهران است. او نوشتن را از ابتدای دهه ۶۰ آغاز کرد. حاصل یک دهه تلاش او چندین رمان و مجموعه داستان برای نوجوانان بود. در سال ۱۳۷۱ با چاپ رمان «پری در آبگینه» به ادبیات بزرگسال روی آورد.
کاتب در این سالها برای آثارش جوایز بسیاری دریافت کرده است.
از آثار او میتوان به این کتابها اشاره کرد: «دوشنبههای آبی ماه»، «-آمدهام؟ شاید »، «هیس»، «پستی»، «وقت تقصیر »، «آفتاب پرست نازنین»، «رام کننده» ، «بیترسی»، «چشمهایم آبی بود»، «بالزنها»، « دور شدن » و. .
انتهای پیام