اشتباهات رایج در طراحی تجربه کاربری و راه های جلوگیری از آنها

اشتباهات رایج در طراحی تجربه کاربری و راه های جلوگیری از آنها

طراحی تجربه کاربری (UX) و رابط کاربری (UI) نقش محوری در موفقیت هر محصول دیجیتال ایفا می کنند. شناخت و اجتناب از خطاهای رایج در این حوزه، به خلق محصولاتی منجر می شود که نه تنها از نظر بصری جذاب هستند، بلکه برای کاربران نیز کاربردی و لذت بخش خواهند بود. این مقاله به بررسی جامع این اشتباهات و راهکارهای عملی برای پیشگیری و اصلاح آن ها می پردازد تا مسیر طراحی محصولات دیجیتال شما هموارتر شود.

اهمیت بی بدیل تجربه کاربری (UX) و رابط کاربری (UI) در اکوسیستم دیجیتال کنونی بر کسی پوشیده نیست. وب سایت ها، اپلیکیشن ها و نرم افزارها دیگر صرفاً ابزارهایی برای ارائه اطلاعات یا خدمات نیستند؛ بلکه بسترهایی برای ایجاد تعاملات معنادار و تجربه های فراموش نشدنی به شمار می روند. یک طراحی ضعیف می تواند منجر به از دست دادن کاربران، کاهش نرخ تبدیل و در نهایت شکست یک کسب وکار شود، در حالی که یک طراحی هوشمندانه و کاربرپسند، زمینه ساز وفاداری مشتریان، افزایش رضایت و رشد پایدار خواهد بود. حتی طراحان با تجربه نیز ممکن است ناخواسته مرتکب اشتباهات رایجی شوند که اثرات مخربی بر کیفیت نهایی محصول و اعتبار کسب وکارشان دارد. برای ارتقاء سطح طراحی و تضمین موفقیت محصولات دیجیتال، لازم است تا طراحان، مدیران محصول و توسعه دهندگان با این چالش ها آشنا شوند و رویکردهای پیشگیرانه را در فرآیند خود نهادینه کنند.

۱. نادیده گرفتن تحقیقات کاربری و عدم شناخت مخاطب هدف

اشتباه رایج

یکی از بنیادین ترین و مخرب ترین اشتباهات در فرآیند طراحی UX، مبنا قرار دادن حدس و گمان یا سلیقه شخصی طراح به جای نیازها، رفتارها و انتظارات واقعی کاربران است. محصولی که بدون درک عمیق از مخاطبان هدف طراحی شود، اغلب به چالش هایی جدی در زمینه کاربردپذیری و پذیرش عمومی برخورد می کند. این رویکرد، نه تنها زمان و منابع پروژه را هدر می دهد، بلکه می تواند منجر به تولید محصولی شود که هیچ گاه نتواند با کاربران خود ارتباط مؤثر برقرار کند و در نهایت به شکست منجر شود.

راهکارهای کلیدی

برای غلبه بر این چالش، انجام تحقیقات کاربری عمیق و مستمر ضروری است. این تحقیقات شامل ابزارهایی نظیر مصاحبه های انفرادی و گروهی با کاربران بالقوه، توزیع پرسشنامه های هدفمند برای جمع آوری داده های کمی، و مشاهده مستقیم کاربران در حین تعامل با نمونه های اولیه یا محصولات موجود است. نتایج این تحقیقات باید مبنای ساخت «پرسونا» (Persona) یا شخصیت های کاربری فرضی و «سناریوهای کاربری» (User Scenarios) باشد که به تیم طراحی کمک می کند تا نیازها و اهداف کاربران را به وضوح درک کنند. علاوه بر این، استفاده از داده های تحلیلی (Analytics) از پلتفرم های موجود، بینش های ارزشمندی را در مورد الگوهای رفتاری کاربران فراهم می آورد و به شناسایی نقاط ضعف و قوت طراحی کمک می کند. تلفیق این روش ها، اطمینان می دهد که هر تصمیم طراحی بر مبنای داده های معتبر و شناخت صحیح از کاربر صورت گرفته است.

۲. عدم توجه به تفاوت ها و هم پوشانی های UI و UX

اشتباه رایج

خلط مفاهیم UI (رابط کاربری) و UX (تجربه کاربری) یا تمرکز افراطی بر یکی و نادیده گرفتن دیگری، خطایی رایج است که پیامدهای نامطلوبی به دنبال دارد. برخی طراحان، صرفاً بر جنبه های بصری و زیبایی شناختی UI (مانند رنگ ها، فونت ها و تصاویر) تمرکز می کنند و از کاربردپذیری و منطق پشت UX غافل می شوند. در مقابل، عده ای دیگر ممکن است محصولی بسیار کاربردی طراحی کنند اما از جذابیت بصری و حس خوبی که UI می تواند منتقل کند، غفلت ورزند. درک ناقص از این دو حوزه و عدم توانایی در ایجاد تعادل میان آن ها، به محصولی منجر می شود که یا زیباست اما کار با آن دشوار است، یا کاربردی است اما هیچ احساس لذتی را به کاربر منتقل نمی کند.

راهکارهای کلیدی

تیم های طراحی باید آموزش های لازم را در مورد نقش و تفاوت های اساسی UI و UX ببینند تا هر دو جنبه به درستی در فرآیند طراحی ادغام شوند. رویکرد یکپارچه در طراحی، بدین معناست که از همان ابتدای پروژه، هم به جنبه های عملکردی و تجربه کاربری و هم به جزئیات بصری و زیبایی شناختی توجه شود. در بسیاری از موارد، اولویت بندی تجربه کاربری قبل از ورود به جزئیات بصری توصیه می شود. ابتدا باید اطمینان حاصل شود که محصول به نیازهای کاربر پاسخ می دهد و کار با آن آسان است؛ سپس زیبایی بصری و جذابیت UI به آن اضافه شود. این هم افزایی تضمین می کند که محصول نهایی، هم از نظر کاربری بهینه است و هم از نظر بصری دلپذیر و حرفه ای به نظر می رسد.

۳. طراحی های پیچیده و گیج کننده (عدم سادگی و شهود)

اشتباه رایج

تمایل به افزودن ویژگی های بیش از حد، استفاده از طرح های بصری شلوغ، یا ایجاد ساختارهای ناوبری پیچیده، از جمله اشتباهاتی است که کاربران را سردرگم می کند. هدف از طراحی، تسهیل تعامل کاربر با محصول است؛ در حالی که پیچیدگی های غیرضروری، این هدف را نقض کرده و به جای ساده سازی، مانع ایجاد می کنند. صفحات مملو از اطلاعات زیاد، منوهای نامنظم، یا فرآیندهای طولانی، موجب خستگی کاربر و در نهایت ترک محصول می شوند.

راهکارهای کلیدی

پیروی از اصل کمتر، بیشتر است (Less is More) در طراحی، یک رویکرد بنیادین برای اجتناب از پیچیدگی های غیرضروری است. این اصل به معنای حذف عناصر زائد و تمرکز بر کارایی و شفافیت است. سازماندهی منطقی اطلاعات (Information Architecture – IA) و طراحی ناوبری واضح و شهودی، به کاربران کمک می کند تا به راحتی مسیر خود را در محصول پیدا کنند و به اهدافشان برسند. استفاده از الگوهای طراحی شناخته شده و احترام به عادت های کاربری، باعث می شود که کاربران نیازی به یادگیری الگوهای جدید نداشته باشند و بتوانند با حداقل تلاش، با سیستم تعامل کنند. هدف باید ایجاد یک تجربه کاربری روان و بی دردسر باشد که در آن کاربر بدون نیاز به تفکر زیاد، به آنچه می خواهد دست یابد.

طراحی خوب، نه تنها زیباست، بلکه نامرئی است؛ کاربر بدون آنکه متوجه طراحی شود، به راحتی به هدف خود می رسد.

۴. نادیده گرفتن طراحی واکنش گرا (Responsive Design)

اشتباه رایج

در عصر حاضر که استفاده از دستگاه های موبایل و تبلت برای دسترسی به اینترنت روز به روز در حال افزایش است، طراحی صرفاً برای دسکتاپ و فراموش کردن تجربه کاربران در دستگاه های کوچک تر، یک اشتباه فاحش محسوب می شود. وب سایت ها یا اپلیکیشن هایی که در ابعاد مختلف صفحه نمایش به درستی نمایش داده نمی شوند یا قابلیت استفاده را ندارند، بخش عظیمی از مخاطبان خود را از دست می دهند. این نادیده انگاری نه تنها به تجربه کاربری آسیب می زند، بلکه بر رتبه بندی سایت در موتورهای جستجو نیز تأثیر منفی می گذارد، چرا که گوگل نیز به اولویت بندی سایت های واکنش گرا در نتایج جستجو اهمیت می دهد.

راهکارهای کلیدی

اتخاذ رویکرد Mobile-First (موبایل-اول) در طراحی، راهکاری اساسی برای حل این مشکل است. این بدان معناست که فرآیند طراحی ابتدا برای کوچک ترین صفحات نمایش آغاز می شود و سپس به تدریج برای صفحات بزرگ تر توسعه می یابد. این روش تضمین می کند که ویژگی های اصلی و محتوای ضروری، به بهترین شکل در دستگاه های موبایل ارائه شوند. تست مداوم طراحی در ابعاد مختلف صفحه نمایش، از گوشی های هوشمند گرفته تا تبلت ها و نمایشگرهای دسکتاپ، برای اطمینان از عملکرد صحیح و تجربه کاربری یکپارچه ضروری است. استفاده از فریم ورک های واکنش گرا و تکنیک های CSS Grid و Flexbox نیز می تواند به توسعه دهندگان در پیاده سازی صحیح این رویکرد کمک شایانی کند.

۵. استفاده از فرم های طولانی و پیچیده

اشتباه رایج

فرم ها یکی از حیاتی ترین نقاط تعامل کاربر با محصول دیجیتال هستند، خواه برای ثبت نام، خرید یا ارسال درخواست. طراحی فرم هایی که اطلاعات بیش از حد درخواست می کنند، فیلدهای غیرضروری دارند، یا چیدمان نامناسبی دارند، می تواند به سرعت منجر به خستگی و ناامیدی کاربر شود. کاربران تمایلی به صرف زمان طولانی برای پر کردن فرم های پیچیده ندارند و غالباً فرآیند را نیمه کاره رها می کنند، که این امر مستقیماً بر نرخ تبدیل و اهداف کسب وکار تأثیر منفی می گذارد.

راهکارهای کلیدی

رویکرد مینیمالیسم در طراحی فرم، بدین معناست که تنها حداقل اطلاعات ضروری از کاربر درخواست شود. فیلدها باید به صورت منطقی گروه بندی شوند تا فرآیند پر کردن فرم، روان و قابل درک باشد. ارائه فیدبک واضح و فوری برای خطاها و نمایش پیشرفت کاربر در فرم های چندمرحله ای، اضطراب کاربر را کاهش می دهد و او را تشویق به ادامه فرآیند می کند. استفاده از فیلدهای پیش فرض برای اطلاعات رایج یا قابلیت تکمیل خودکار، می تواند به سرعت و سهولت تکمیل فرم کمک شایانی کند. همچنین، برای فرم های طولانی تر، تقسیم آن ها به مراحل کوچک تر و نمایش پیشرفت کاربر (مانند مرحله ۱ از ۳) توصیه می شود.

۶. کنتراست رنگی ضعیف و خوانایی پایین محتوا

اشتباه رایج

یکی از اشتباهات رایج در طراحی UI، انتخاب ترکیب رنگ هایی است که کنتراست کافی بین متن و پس زمینه ایجاد نمی کنند، یا استفاده از فونت های بسیار نازک و ناخوانا. این مسئله به خصوص برای افراد دارای محدودیت های بینایی یا در شرایط نوری نامناسب (مثلاً زیر نور آفتاب) مشکل ساز می شود. خوانایی پایین محتوا، نه تنها تجربه کاربری را مختل می کند، بلکه می تواند به خستگی چشم کاربر و در نهایت ترک وب سایت یا اپلیکیشن منجر شود. زیبایی شناسی نباید هرگز بر کاربردپذیری و دسترسی پذیری ارجحیت داشته باشد.

راهکارهای کلیدی

رعایت استانداردهای WCAG (Web Content Accessibility Guidelines) برای کنتراست رنگی، حداقل نسبت کنتراست مشخصی را برای متن و پس زمینه تعیین می کند که تضمین کننده خوانایی محتوا برای طیف وسیعی از کاربران است. انتخاب فونت های خوانا و اندازه های مناسب، به خصوص برای متن های طولانی، اهمیت بسزایی دارد. توجه به فضای منفی (whitespace) اطراف متن و عناصر دیگر، به تفکیک بصری و تمرکز کاربر کمک می کند. همچنین، آزمایش خوانایی طراحی در شرایط نوری مختلف و روی نمایشگرهای گوناگون، از جمله موبایل و دسکتاپ، برای اطمینان از بهینه سازی کنتراست و خوانایی در تمام سناریوها ضروری است. ابزارهای آنلاین متعددی برای بررسی نسبت کنتراست رنگی وجود دارند که طراحان می توانند از آن ها بهره ببرند.

۷. عدم تعامل و هماهنگی با تیم تولید محتوا

اشتباه رایج

گاهی طراحان UX/UI بدون در نظر گرفتن محتوای واقعی که قرار است در محصول قرار گیرد، طرح های خود را پیش می برند و انتظار دارند که تیم تولید محتوا، متن را با طرح نهایی تطبیق دهد. این جدایی بین فرآیند طراحی و تولید محتوا، می تواند منجر به فضاهای خالی نامناسب، متن های طولانی که در بخش های کوچک فشرده شده اند، یا طرح هایی که به خوبی از محتوا پشتیبانی نمی کنند، شود. نتیجه این عدم هماهنگی، محصولی است که ارتباط مؤثر با کاربر برقرار نمی کند و پیام اصلی را به درستی منتقل نمی سازد.

راهکارهای کلیدی

رویکرد Content-First Design (طراحی مبتنی بر محتوا) راهکاری مؤثر برای پیشگیری از این اشتباه است. در این رویکرد، محتوا از همان ابتدا به عنوان یک عنصر محوری در فرآیند طراحی در نظر گرفته می شود. همکاری نزدیک و مداوم با تیم تولید محتوا از ابتدای پروژه، از جمله برگزاری جلسات مشترک، به طراحان کمک می کند تا ساختار و جریان محتوا را درک کنند و طرح هایی متناسب با آن ایجاد نمایند. استفاده از محتوای واقعی (به جای لورم ایپسوم) در مراحل اولیه طراحی، به تیم امکان می دهد تا نحوه نمایش و تعامل کاربر با متن را به درستی پیش بینی و بهینه سازی کند. این هم افافزایی نه تنها کیفیت نهایی محصول را بهبود می بخشد، بلکه کارایی تیم ها را نیز افزایش می دهد.

۸. ترس از تست کردن ایده ها و عدم انجام تست کاربردپذیری

اشتباه رایج

تصور اینکه طرح اولیه بهترین و بی نقص ترین گزینه است و عدم تمایل به اعتبارسنجی آن با کاربران واقعی، یک اشتباه رایج و پرهزینه است. طراحی خوب، فرآیندی تکرار شونده و مبتنی بر بازخورد است. عدم انجام تست های کاربردپذیری، باعث می شود نقاط ضعف پنهان در طراحی کشف نشده باقی بمانند و محصول نهایی با مشکلاتی مواجه شود که می توانستند در مراحل اولیه برطرف شوند. این امر می تواند به نارضایتی کاربران، افزایش هزینه های بازطراحی و از دست دادن فرصت های بازار منجر شود.

راهکارهای کلیدی

انجام تست های A/B (A/B Testing) برای مقایسه دو نسخه مختلف از یک عنصر طراحی (مثلاً رنگ یک دکمه یا چیدمان یک بخش) و مشاهده واکنش کاربران به هر کدام، یک روش مؤثر برای بهینه سازی است. برگزاری جلسات منظم تست کاربردپذیری (Usability Testing) با کاربران واقعی، که در آن کاربران به انجام وظایف مشخصی در محصول می پردازند و رفتار و بازخوردهای آن ها ثبت می شود، بینش های عمیقی را فراهم می آورد. استفاده از ابزارهایی مانند نقشه های حرارتی (Heatmaps) برای مشاهده نقاطی که کاربران بیشتر با آن ها تعامل دارند و رکوردهای کاربری (Session Recordings) برای بازبینی کامل جلسات کاربری، به شناسایی الگوهای رفتاری و مشکلات پنهان کمک می کند. اتخاذ یک رویکرد تکرار شونده (Iterative) در طراحی، به معنای بهبود مستمر طرح بر اساس بازخوردهای دریافتی از تست ها است، که این امر تضمین کننده تکامل و بهینه سازی مداوم محصول خواهد بود.

۹. نادیده گرفتن عادت های کاربری و ایجاد نوآوری های غیرضروری

اشتباه رایج

تلاش برای خلاقیت بیش از حد در بخش هایی از طراحی که کاربران انتظار دارند به شیوه ای استاندارد عمل کنند، می تواند منجر به سردرگمی شود. به عنوان مثال، تغییر جایگاه دکمه های ناوبری اصلی، یا ایجاد منوهایی با منطق کاملاً متفاوت از آنچه کاربران در دیگر وب سایت ها یا اپلیکیشن ها دیده اند، به جای نوآوری، تجربه کاربری را مختل می کند. کاربران در طول زمان الگوهای ذهنی خاصی را در مورد نحوه تعامل با سیستم های دیجیتال شکل داده اند و نادیده گرفتن این عادت ها، بار شناختی آن ها را افزایش می دهد.

راهکارهای کلیدی

احترام به قراردادهای طراحی و انتظارات کاربران، یک اصل مهم در UX است. این بدان معناست که برای عناصر اساسی ناوبری و تعامل (مانند جایگاه لوگو، منوهای اصلی، فرم های ورودی و خروجی)، بهتر است از الگوهای رایج و تثبیت شده استفاده شود. نوآوری باید در بخش هایی صورت گیرد که ارزش واقعی به تجربه کاربر اضافه می کند و نه در بخش هایی که صرفاً منجر به سردرگمی و نیاز به یادگیری مجدد می شود. قانون جیکوب (Jacob’s Law) در تجربه کاربری بیان می کند که کاربران اکثر زمان خود را در وب سایت های دیگر می گذرانند و از این رو، ترجیح می دهند سایت شما نیز مانند سایت هایی که از قبل می شناسند، کار کند. درک این قانون و به کارگیری آن، به ایجاد تجربه ای آشنا و راحت برای کاربران کمک می کند.

۱۰. استفاده نادرست یا بیش از حد از پاپ آپ ها و عناصر مزاحم

اشتباه رایج

پاپ آپ های تمام صفحه، تبلیغات مزاحم و عناصر ناگهانی که بدون اجازه کاربر ظاهر می شوند، یکی از بزرگترین عوامل نارضایتی در تجربه کاربری هستند. این عناصر می توانند جریان فعالیت کاربر را مختل کنند، دسترسی به محتوای اصلی را مسدود سازند و در نهایت منجر به ترک سریع صفحه شوند. در حالی که پاپ آپ ها می توانند ابزاری مؤثر برای جمع آوری لید یا اطلاع رسانی باشند، استفاده نادرست از آن ها نه تنها به اعتبار وب سایت لطمه می زند، بلکه می تواند رتبه بندی SEO را نیز تحت تأثیر قرار دهد، به خصوص اگر باعث تجربه کاربری منفی در موبایل شوند.

راهکارهای کلیدی

استفاده از پاپ آپ ها باید محدود، هدفمند و با ملاحظه صورت گیرد. بهتر است پاپ آپ ها پس از مدت زمان مشخصی از حضور کاربر در صفحه، یا هنگام تلاش برای خروج از سایت (Exit-intent Pop-ups) ظاهر شوند، نه بلافاصله پس از ورود. ارائه گزینه خروج آسان و واضح برای بستن پاپ آپ ضروری است. همچنین، پاپ آپ ها هرگز نباید محتوای اصلی صفحه را به طور کامل مسدود کنند و باید در ابعاد نمایشگرهای مختلف به درستی واکنش گرا باشند. هدف اصلی از پاپ آپ، افزودن ارزش یا ارائه اطلاعات مرتبط به کاربر است، نه ایجاد مزاحمت. در بسیاری از موارد، استفاده از نوتیفیکیشن های درون برنامه ای یا بنرهای ثابت در بخش های خاص صفحه می تواند جایگزین مناسب تری برای پاپ آپ های مزاحم باشد.

۱۱. منوهای شلوغ و ناوبری نامنظم

اشتباه رایج

یکی از مهم ترین بخش های هر محصول دیجیتال، سیستم ناوبری آن است. منوهای شلوغ، پر از گزینه های متعدد یا دسته بندی های نامنظم و نامفهوم، کاربران را سردرگم می کنند. وقتی کاربر نتواند به سرعت و به آسانی به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کند، احتمال ترک سایت یا اپلیکیشن به شدت افزایش می یابد. عدم وجود یک سلسله مراتب منطقی در منوها و ناوبری، تجربه کاربری را مختل کرده و کارایی محصول را کاهش می دهد.

راهکارهای کلیدی

ساده سازی منوها و دسته بندی منطقی اطلاعات (Information Architecture) از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از تکنیک هایی مانند تست درخت (Tree Testing) یا مرتب سازی کارت (Card Sorting) می تواند به طراحان در کشف بهترین ساختار برای سازماندهی محتوا کمک کند. در صورت نیاز به ارائه گزینه های زیاد، استفاده از مگامنو (Mega Menu) با طراحی واضح و بصری، می تواند راهکاری مؤثر باشد؛ اما باید مطمئن شد که مگامنو نیز از نظر بصری شلوغ نباشد. توجه به منوهای شناور (Sticky/Floating Menus) که با اسکرول کاربر در صفحه باقی می مانند، دسترسی آسان و دائمی به ناوبری اصلی را فراهم می کند و به بهبود تجربه کاربری کمک شایانی می نماید.

۱۲. عدم توجه به محدودیت های فنی و اجرایی

اشتباه رایج

طراحان ممکن است ایده های بسیار خلاقانه ای را پرورش دهند که از نظر بصری جذاب هستند، اما پیاده سازی آن ها از نظر فنی دشوار، زمان بر یا پرهزینه باشد. گاهی نیز طرح هایی ارائه می شوند که باعث کاهش سرعت لود وب سایت یا اپلیکیشن می شوند که این امر به شدت بر تجربه کاربری و رتبه بندی در موتورهای جستجو تأثیر منفی می گذارد. نادیده گرفتن توانمندی ها و محدودیت های تیم توسعه و پلتفرم های مورد استفاده، می تواند منجر به اختلاف بین تیم های طراحی و توسعه و در نهایت، به تأخیر در پروژه یا حتی عدم امکان پیاده سازی کامل طرح شود.

راهکارهای کلیدی

ارتباط مستمر و نزدیک با تیم توسعه دهنده از همان ابتدای پروژه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. برگزاری جلسات مشترک و بحث در مورد امکان سنجی فنی ایده های طراحی، می تواند از بروز مشکلات در مراحل بعدی جلوگیری کند. درک محدودیت ها و توانایی های پلتفرم و تکنولوژی مورد استفاده (مانند CMS، فریم ورک ها و زبان های برنامه نویسی) برای طراحان ضروری است تا بتوانند طرح هایی واقع بینانه و قابل پیاده سازی ارائه دهند. اولویت بندی عملکرد و سرعت در کنار زیبایی و کاربردپذیری، باید همواره در نظر گرفته شود. یک طراحی زیبا اما کند، به مراتب بدتر از یک طراحی ساده تر اما سریع و کاربردی است. طراحی باید نه تنها برای کاربر نهایی، بلکه برای توسعه دهنده نیز منطقی و قابل اجرا باشد.

به طور خلاصه، طراحی تجربه کاربری و رابط کاربری، فرآیندی پیچیده و پویا است که نیازمند یادگیری مداوم، آزمایش، و بهبود مستمر است. اشتباهات رایج در این حوزه، هرچند چالش برانگیز، اما قابل پیشگیری و اصلاح هستند. با شناخت دقیق این اشتباهات و به کارگیری راهکارهای عملی که در این مقاله به آن ها اشاره شد، طراحان و تیم های محصول می توانند کیفیت طراحی های خود را به طرز چشمگیری ارتقا دهند. این رویکرد نه تنها منجر به افزایش رضایت کاربر و نرخ تبدیل می شود، بلکه اعتبار و موفقیت کسب وکار را نیز تضمین می کند.

موفقیت در طراحی تجربه کاربری، نه تنها در خلق زیبایی، بلکه در حذف موانع و ایجاد مسیری بی دردسر برای کاربر نهفته است.

با تمرکز بر نیازهای واقعی کاربران، هم افزایی تیم ها، و تعهد به فرآیند بهبود مستمر، می توان محصولاتی خلق کرد که نه تنها زیبا و چشم نواز هستند، بلکه در عمل نیز کاربردی، لذت بخش و در نهایت، موفق باشند. این سرمایه گذاری در طراحی باکیفیت، به طور قطع بازدهی بالایی را برای هر کسب وکار دیجیتال به همراه خواهد داشت.